جدول جو
جدول جو

معنی داراب فسا - جستجوی لغت در جدول جو

داراب فسا
نام یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان فسا و در جنوب خاوری شهرستان واقع (است. حدود آن بقرار زیر است: از شمال بخش نیریز. از جنوب بخش مرکزی لار. از خاور بخش حاجی آباد شهرستان بندرعباس. از باختر بخش اصطهبانات و بخش مرکزی فسا. قسمت شمالی بخش منطقۀ کوهستانی و دارای زمستانهای بسیار سرد و تابستانهای معتدل. در قسمت جنوب که دهستانهای حاجی آباد، ایزدخواست، خسویه، هشیوار، رودبال وفارود واقع شده هوای بخش گرم میباشد. کوهستان شمالی معروف به سرکوه داراب است که مستور از جنگلهای طبیعی و مصنوعی و دارای چشمه های فراوان و درختان انجیر، گردو و بادام است. گل سرخ و انگور یکی از منابع بزرگ ثروت بخش است. آب مشروب و زراعتی بخش در قسمت های شمالی از چشمه و قنات و در قسمتهای جنوبی از چاه، و زراعت نواحی اخیر صرفنظر از قرائی که در کنار رودخانه بشار و عکس رستم واقع شده اند دیمی است. محصولات بخش عبارتند از: غلات، حبوبات، پنبه، تریاک، مرکبات، خرما، لبنیات، برنج، توتون، پشم، پوست و میوه جات. شغل اهالی بخش: زراعت، گله داری، باغبانی و کسب - صنایع دستی معموله: قالی و گلیم بافی. این بخش از نه دهستان رودبال، فسارود، شاهیجان، هشیوار، حاجی آباد، ایزدخواست، خسویه، قریهالخیر، رستاق و کوهستان تشکیل یافته. مجموع قرا و قصبات آن 133 و نفوس آن 46000 است. در قسمتهای جنوبی بخش و حوالی قصبۀ داراب که مرکز بخش میباشد ایلات عرب و باصری قشلاق کرده و ایل بهارلو و اینانلو در بخش تخته قاپو شده اند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ص 95)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
دهی از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری. پانزده هزارگزی جنوب خاوری ساری. پنج هزارگزی جنوب راه شوسه به بهشهر. دامنه. معتدل مرطوب و مالاریائی دارای 2040 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن توتون. سیگار. غلات. پنبه. صیفی. ابریشم. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی زنان. بافتن پارچه های نخی و ابریشمی راه فرعی بشوسه دارد آبادی کوچک اوسا جزء این ده منظور و معصومزاده ای دارد که بنای آن قدیمی است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ص 113)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فسا، واقع در 21000 گزی باختر داراب، کنار راه فرعی داراب به اسماعیل آباد. جلگه، گرمسیر و مالاریائی. دارای 60 تن سکنه. شیعی. فارسی زبان. آب از قنات. محصول آن غلات، پنبه، حبوبات، تریاک، صیفی. شغل اهالی زراعت و قالی بافی. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان هیشوار بخش داراب شهرستان فسا واقع در6 هزارگزی جنوب خاوری داراب و سه هزارگزی شوسۀ داراب به فسا با 319 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فسا در 24هزارگزی جنوب باختر داراب. با 373 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان قریهالخیر بخش داراب شهرستان فسا که در 30 هزارگزی جنوب خاوری داراب و کنار راه فرعی داراب به فرک قرار دارد. جلگه ای معتدل و دارای 364 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و چاه تأمین میشود. محصول عمده اش غلات، پنبه، توتون و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان فسارود از بخش داراب شهرستان فسا که دارای 25 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
دهی است از دهستان فسا در بخش داراب شهرستان فسا، دارای 125 تن سکنه و آب آن ازقنات است. محصول آن غلات، حبوبات، پنبه و صنایع دستی قالی بافی میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان خسویۀ بخش داراب شهرستان فسا. سکنۀ آن 122 تن. آب آن از رود خانه محلی. محصول عمده آن غلات و حبوب و خرما و تنباکو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
از توابع دهستان میان دورود ساری
فرهنگ گویش مازندرانی